مهجور
برکهام کوچک است. و هزار بار راهی که رفتهام را رفتهام.
پشت هزاران پنجرهی تودرتو، کسی مثل من مهجور نشسته به انتظار. تا آسمانِ این همه شیشهی مه گرفته و یخزده.
نمیتوانم ببینم.
چشمهایم انگار از من نیستند.
پشت هزاران پنجرهی تودرتو، کسی مثل من مهجور نشسته به انتظار. تا آسمانِ این همه شیشهی مه گرفته و یخزده.
نمیتوانم ببینم.
چشمهایم انگار از من نیستند.
برچسبها: سیگار به دست
لینک |0 نظر
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
صفحهٔ اصلی